جدول جو
جدول جو

معنی پای پوزان - جستجوی لغت در جدول جو

پای پوزان
آواز مهیب، سهمناک، (برهان)، بانگ سهمناک
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پای کوبان
تصویر پای کوبان
پاکوبان، رقص کنان، در حال پاکوفتن، پای کوبی
فرهنگ فارسی عمید
(اَ / اُو)
تختکی که جولاهگان پای بر بالای آن نهاده بفشارند. (جهانگیری). و رجوع به پااوزار و پاافزار و پای افزار شود:
غیر نعلین و گیوه و موزه
غیر مسحی و کفش و پای اوزار.
نظام قاری (دیوان البسه)
لغت نامه دهخدا
قازایاغی، رجوع به ااطریلال شود
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا)
بمعنی ترجمه باشد و آن معنی لغتی است از زبانی بزبان دیگر. (برهان). وستی. همسیراز. پچوه. پچواک. (اصل کلمه و مترادفات که در ذیل آورده ایم مجعول و مصنوع بنظر می آید مگر آنکه شواهدی آنرا تأیید کند)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پای کوبان
تصویر پای کوبان
در حال پا کوبیدن رقصان پای اندازان
فرهنگ لغت هوشیار